توضیحات: امیلی بی یک داروساز کابوس مطلق است. تمام افراد فقیر در اتاق انتظار در تمام طول روز در انتظار بی کفایتی او گیر کرده اند. تنها احساس تسکین دهنده ای که آجر تا کنون در انتظار نسخه اش داشت ، خیره شدن به لز برازرس سینه های بزرگی است که پیراهنش را بیرون آورده است. بریک برای تسکین غضروف بزرگ خود وارد دفتر شد و شلوارهای امیلی را کشید و صورتش را در الاغ او فرو کرد و زبانش را در سوراخ های شیرین او فرو کرد. امیلی حتی در کنار اتاقی پر از بیماران ، جلوی خود را نگرفت و خروس را به پشت گلویش کوبید. امیلی با سوسن های بزرگش در حال پریدن بود ، سوار بر دیک چاق بریک شد و با خوشحالی جیغ کشید و از او می خواست که او را محکم تر و محکم تر بکشد تا وقتی که او روی صورت شلخته اش تکان می خورد. [بهترین برازرها]
فیلم های بزرگسالان برچسب #ایوا دالوش #خطر آجر بررسی